
⚠️ پيامدهاي منطقهاي و جهاني بالقوه جنگ آمريكا و اسرائيل عليه ايران چيست
این منبع که برشی از یک ویدئوی یوتیوبی است، گفتگویی میان میزبان و سرهنگ داگلاس مکگرگور را در بر میگیرد که به چندین موضوع نظامی و سیاست خارجی میپردازند. بحث با زیر سؤال بردن امکان موفقیت طرحی برای غزه که توسط جرد کوشنر و دیگران ارائه شده، آغاز میشود و سپس به انتقاد از سخنرانی یک وزیر دفاع در کوانتیکو میپردازد که اصولاً درباره قوانین درگیری و آمادگی نظامی صحبت کرده است. سرهنگ مکگرگور دیدگاههای وزیر دفاع را درباره قوانین جنگی و استفاده از قدرت نظامی در درگیریهای داخلی آمریکا (مانند شهرهای بزرگ) نقد میکند و اشاره میکند که این موارد میتواند به عواقب جدی منجر شود. در نهایت، این گفتگو به تنشهای آمریکا و اسرائیل با ایران و همچنین مداخله احتمالی در ونزوئلا میپردازد و بر این موضوع تأکید میکند که کنگره آمریکا از وظیفه خود در نظارت بر اقدامات نظامی کوتاهی کرده است
سقوط آمریکا به سمت جنگ با ایران
بر اساس منابع ارائه شده، جنگ احتمالی ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران میتواند پیامدهای بالقوه جدی منطقهای و جهانی به همراه داشته باشد، به ویژه در حوزههای اقتصادی و نظامی:
پیامدهای اقتصادی و جهانی بالقوه
مهمترین پیامد جهانی مورد بحث، تأثیر آن بر بازار انرژی است:
- اگر این بار جنگی با ایران رخ دهد، این احتمال وجود دارد که تنگه هرمز بسته شود.
- بسته شدن تنگه هرمز باعث میشود که قیمت نفت به شدت افزایش یابد.
- تأثیر این امر بر اقتصاد آمریکا و جهان بسیار زیانآور خواهد بود. اگر مردم از میزان آسیب وارده به اقتصاد اطلاع داشتند، احتمالاً مقامات فعلی واشنگتن را از کار برکنار میکردند.
- این منابع اشاره میکنند که اگرچه این وضعیت برای بقیه جهان مشکل ایجاد میکند، اما چین احتمالاً به اندازه قبل آسیب نخواهد دید؛ زیرا اکنون بیشتر نفت و گاز ایران میتواند از طریق راهآهن به چین حمل شود و خطوط لوله جدیدی نیز از روسیه به چین وجود دارد.
اهداف اسرائیل و پیامدهای نظامی منطقهای
برنامهریزی برای حمله بدون اطلاعرسانی عمومی مورد انتظار است. اهداف اسرائیل و وضعیت نظامی ایران نیز پیامدهای مهمی دارند:
- هدف اسرائیل: منابع گزارش میدهند که هدف اصلی اسرائیل، «از بین بردن» (به صورت مجازی و واقعی) رهبری ایران و ایجاد هرج و مرج در این کشور است. تئوری اسرائیل این است که هرچه منطقه بیشتر تجزیه شده باشد (تفرقه و اختلاف بیشتر)، اسرائیل در امانتر خواهد بود.
- ریسکهای نظامی و تلفات: برخلاف تصور عمومی، ایران در حال حاضر «عمق واقعی» دارد. سیستمهای تسلیحاتی حیاتی خود را در سراسر کشور توزیع کرده و برای نوع حملهای که اسرائیل میخواهد آغاز کند، آماده است.
- افزایش پدافند هوایی ایران: قابلیت دفاع هوایی ایران در حال حاضر بسیار بهتر از گذشته است و حدود 60 تا 70 درصد مؤثر تخمین زده میشود.
- مبارزه وجودی: ایران این حمله را به عنوان نبردی برای بقا تلقی کرده و از هر آنچه در اختیار دارد استفاده خواهد کرد.
- تلفات آمریکا: نویسنده ابراز نگرانی میکند که این بار ایالات متحده متحمل تلفات خواهد شد.
- وابستگی اسرائیل به آمریکا: اسرائیلیها میدانند که شانس موفقیت به تنهایی را ندارند و یک بار دیگر به ایالات متحده نیاز خواهند داشت.
- تهدید امنیتی: با وجود این برنامهها، در ارزیابی کارشناس، ایران کوچکترین تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا ایجاد نمیکند.
آمادگی نظامی
در حال حاضر نشانههایی از آمادهسازی نظامی دیده میشود:
- یک افزایش قابل توجه در هواپیماها، مهمات، و موشکهای تخصیص داده شده مجدد، کشتیهای در دریا و داراییهای سوختگیری در منطقه مشاهده میشود.
- این وضعیت نشان میدهد که ممکن است «تقریباً در هر زمان» و قطعاً ظرف چند هفته آینده اتفاقی بیفتد، زیرا نیروهای مسلح نمیتوانند برای مدت طولانی در «آمادگی بیش از حد» (hyper readiness) باقی بمانند.

چگونه ملاحظات سياست داخلي آمريكا، تصميمات نظامي و استراتژي هاي امنيت ملي را شكل مي دهد
پرسش شما در مورد چگونگی تأثیر ملاحظات سیاست داخلی آمریکا بر تصمیمات نظامی و استراتژیهای امنیت ملی موضوعی گسترده است که در منابع ارائه شده، به ویژه در حوزههای شفافیت رهبری، نقش کنگره، و استفاده از قدرت نظامی در مسائل داخلی، به آن پرداخته شده است.
در اینجا مهمترین راههایی که سیاست داخلی آمریکا این استراتژیها را شکل میدهد، بر اساس منابع، آورده شده است:
۱. نقش ضعف نظارتی کنگره و ریاست جمهوری
عدم شفافیت و ضعف در نظارت کنگره به رئیسجمهور این امکان را میدهد که به صورت یک عامل مستقل عمل کند و این به شدت بر تصمیمات استراتژیک تأثیر میگذارد:
- فقدان توضیح عمومی: رئیسجمهور فعلی به دلیل عدم توضیح اقدامات خود مورد انتقاد قرار گرفته است، در حالی که این کشور به شدت نیاز دارد که او اهداف و دلایل اقدامات نظامی را تبیین کند (مثلاً هدف از دخالت احتمالی در ونزوئلا چیست؟) [۱۶].
- انجام اقدامات بدون مجوز: برای حداقل ۵۰ سال، رئیسجمهور عملاً این آزادی را داشته است که هر کاری را که میخواهد انجام دهد [۱۸]. اگر او به حمایت نیاز داشته باشد، کنگره اغلب «تسلیم میشود» و قطعنامهای صادر میکند که به او اجازه میدهد «بدون اعلام جنگ» دست به اقدام نظامی بزند [۱۸].
- کوتاهی کنگره: کنگره، شامل سنا و مجلس نمایندگان، وظیفه خود را در قبال مردم آمریکا انجام نداده است؛ آنها موظفند این سؤالات را مطرح کرده و توضیح بخواهند [۱۸].
- تصمیمات خارجی تحت نفوذ داخلی/خارجی: در مسائل مربوط به اسرائیل، رئیسجمهور «بدیهی است که یک عامل مستقل نیست» [۲۸]. همچنین در مورد حمله احتمالی به ایران، به نظر میرسد که نخست وزیر نتانیاهو «کنترل بیشتری بر این مسائل دارد تا رئیس جمهور یا کنگره» [۲۰].
۲. تبدیل مسائل داخلی به جنگ و امنیت ملی
در منابع بحث میشود که چگونه مقامات ارشد (مانند وزیر جنگ) تهدیدات داخلی را در چارچوب جنگ و امنیت ملی قرار میدهند، که این امر بر نوع واکنش نظامی تأثیر میگذارد:
- جنگ داخلی: مسائل داخلی به عنوان «جنگی از درون» یا «تهاجمی از درون» تلقی میشوند که تفاوتی با دشمن خارجی ندارند، جز اینکه یونیفرم نمیپوشند [۸، ۹].
- استفاده از شهرها به عنوان میدان تمرین: پیشنهاد شده است که برخی از شهرهای ناامن آمریکا (مانند سان فرانسیسکو، شیکاگو، نیویورک، لس آنجلس) به عنوان «زمینهای تمرین برای ارتش» استفاده شوند [۹، ۱۱].
- اجرای قوانین فدرال: اشاره شده است که برای اجرای قانون فدرال، به ویژه در مورد مهاجران غیرقانونی در شهرهایی مانند لس آنجلس، احتمالاً باید از «قدرت نظامی فدرال» استفاده شود [۱۰].
- سوابق استفاده از ارتش در داخل: ارتش آمریکا در طول ۲۰۰ سال گذشته بارها برای سرکوب شورشها، جرم و جنایت، اغتشاشات و انواع بیقانونی در داخل کشور به کار گرفته شده است [۱۱]. (به عنوان مثال، در جریان اعتصاب کارگران حمل و نقل فیلادلفیا در سال ۱۹۴۲ یا شورشهای دیترویت در سال ۱۹۶۸) [۱۲، ۱۳].
۳. سیاستهای داخلی در ارتقاء و استراتژی نظامی
ملاحظات داخلی در ساختار ارتش و نحوه اجرای عملیات نیز نقش دارد:
- دوستی و خویشاوندسالاری: سیستم ارتقاء در ارتش صراحتاً بر اساس «خویشاوندسالاری» (cronyism) است [۳].
- قوانین درگیری و انتقادات داخلی: سخنرانی وزیر دفاع (که خود را وزیر جنگ مینامد) به طور ضمنی حاکی از رد کنوانسیونهای ژنو است [۴، ۵]. این مقام از «قوانین احمقانه درگیری» و قوانین بیش از حد دست و پا گیر (politically correct) انتقاد میکند و خواستار «حداکثر کشندگی» و قدرت برای مبارزان است [۵]. این انتقادات احتمالاً ناشی از شکایتهایی است که شنیده که سربازان به دلیل نزدیکی غیرنظامیان در مکانهایی مانند عراق یا افغانستان اجازه کشتن نداشتند [۶].
- اولویتهای شخصی بر وظیفه: انتقاد جدی مطرح میشود که فرماندهان ارشد نظامی در زمان فعال بودن، سیاستهایی را که با آن مخالف بودند، اجرا کردند و سپس پس از بازنشستگی علیه آن موضع گرفتند. این نشان میدهد که ملاحظات شخصی (مانند حفظ موقعیت یا اطاعت از مافوق) استراتژیها را در حین خدمت شکل میدهد، نه لزوماً وجدان [۲۷، ۲۸، ۲۹].
در نهایت، منابع نشان میدهند که اگرچه استراتژی نظامی باید توسط اصول حرفهای هدایت شود، اما در عمل، سیاست داخلی (شامل نفوذ رئیسجمهور، انفعال کنگره، و دغدغههای داخلی) عمیقاً در نحوه تعریف تهدیدات ملی و پاسخگویی به آنها نفوذ کرده است [۱۸، ۲۲].
ديدگاههاي مطرح شده درباره استفاده از قدرت نظامي و محدوديتهاي قانوني آن در داخل و خارج آمريكا كدامند
دیدگاههای مطرح شده در منابع درباره استفاده از قدرت نظامی و محدودیتهای قانونی آن در داخل و خارج از آمریکا، هم از نظر تئوریک (اصول درگیری) و هم از نظر عملیاتی (مداخله داخلی و خارجی)، شامل نکات زیر است:
۱. دیدگاهها در مورد استفاده از قدرت نظامی در خارج از آمریکا (محدودیتهای بینالمللی و قوانین درگیری)
منابع نشان میدهند که در سطوح بالای نظامی، دیدگاههایی مطرح شده است که خواستار رهایی از محدودیتهای قانونی و افزایش قدرت تخریب در عملیات خارجی است:
الف. رد تلویحی کنوانسیونهای بینالمللی و قوانین درگیری
- وزیر دفاع (که خود را وزیر جنگ مینامد) به طور ضمنی خواستار کنار گذاشتن کنوانسیونهای ژنو (که توسط سنای آمریکا تصویب شده و قانون برتر کشور است) شده است [۴، ۵].
- دیدگاه مطرح شده این است که باید «جنگجویان» را آموزش داد نه «مدافعان»، و هدف جنگ باید پیروزی باشد، نه دفاع [۵].
- او خواستار «حداکثر کشندگی» و اقتدار برای جنگجویان و رهایی از «قوانین احمقانه درگیری» و قوانین بیش از حد دست و پا گیر (politically correct) شده است [۵].
- انتقادی در این زمینه مطرح شده است مبنی بر اینکه این دیدگاه احتمالاً پاسخی به شکایتهایی است که شنیده شده که سربازان به دلیل نزدیکی غیرنظامیان (مانند عراق یا افغانستان) اجازه کشتن نداشتهاند [۶].
- یک کارشناس هشدار میدهد که وقتی «کتاب قوانین» کنار گذاشته شود، نتیجه وضعیتی شبیه به غزه یا بمباران آتشین شهرهای ژاپن (مانند آنچه پس از جنگ جهانی دوم ممکن بود جنایت جنگی تلقی شود) خواهد بود [۶، ۷].
ب. ضعف محدودیتهای نظارتی کنگره
- در پنجاه سال گذشته، رئیسجمهور عملاً آزاد بوده است که هر کاری را که میخواهد انجام دهد [۱۸].
- کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) وظیفه خود را در طرح سؤال و تقاضای توضیح در مورد اقدامات نظامی انجام نداده است [۱۸].
- اگر رئیسجمهور نیاز به حمایت داشته باشد، کنگره اغلب «تسلیم میشود» و قطعنامهای صادر میکند که به او اجازه میدهد «اقدام جنگی بدون اعلام جنگ» انجام دهد (مانند آنچه در خلیج تونکین رخ داد) [۱۸].
- به عنوان مثال، در مورد ونزوئلا، رئیسجمهور بدون بحث بزرگ، دست به انهدام قایقهای متهم به قاچاق مواد مخدر زده است و میتواند از مواد مخدر به عنوان بهانهای برای شروع جنگی اعلام نشده توسط کنگره استفاده کند [۱۷، ۱۸].
۲. دیدگاهها در مورد استفاده از قدرت نظامی در داخل آمریکا (محدودیتهای داخلی)
منابع نشان میدهند که استفاده از ارتش در مسائل داخلی سابقه تاریخی دارد، اما همواره محدودیتهای قانونی و بحثهای استراتژیک درباره آن وجود داشته است:
الف. توجیه استفاده نظامی در داخل
- برخی از مقامات ارشد، تهدیدات داخلی (مانند بیقانونی در شهرها و مهاجرت غیرقانونی) را به مثابه «جنگی از درون» یا «تهاجم از درون» میبینند که تفاوتی با دشمن خارجی ندارد [۸، ۹].
- برای اجرای قوانین فدرال، بهویژه در شهری مانند لس آنجلس که طبق تخمینها حدود یک میلیون مهاجر غیرقانونی دارد، ممکن است استفاده از «قدرت نظامی فدرال» ضروری باشد [۱۰].
- تاریخ نشان میدهد که ارتش آمریکا طی ۲۰۰ سال گذشته بارها برای سرکوب شورشها، جنایات، اغتشاشات و انواع بیقانونی در داخل کشور به کار رفته است [۱۱].
- برای مثال، در سال ۱۹۴۲، ۸۰۰۰ نیروی نظامی تحت قانون «اسمیت کولی» (Smith Collie) برای سرکوب اعتصاب ۱۰ هزار کارگر حمل و نقل به فیلادلفیا فرستاده شدند [۱۲].
- در شورشهای دیترویت در سال ۱۹۶۸، ارتش از تانک و مسلسلهای کالیبر ۵۰ برای مقابله با اغتشاشگران استفاده کرد [۱۳، ۱۴].
- یک پیشنهاد بحثبرانگیز مطرح شده است که شهرهای ناامن آمریکا (مانند سان فرانسیسکو، شیکاگو، نیویورک، لس آنجلس) باید به عنوان «زمینهای تمرین برای ارتش» استفاده شوند [۹، ۱۱].
ب. محدودیتهای قانونی داخلی
- قانونی وجود دارد که استفاده از ارتش را برای اجرای قانون عادی منع میکند (اشاره تلویحی به قانون پاسه کامیتیتوس) [۱۲].
- در صورت نیاز به استفاده از ارتش در امور داخلی، معمولاً ارتش باید پیرو پلیس باشد و تنها زمانی فراخوانده شود که پلیس نتواند اوضاع را کنترل کند [۱۱].
- در یک مورد تاریخی (تلاش پرزیدنت ترومن برای استفاده از ارتش برای اداره کارخانههای فولاد در طول جنگ کره)، دیوان عالی کشور جلوی استفاده از قدرت نظامی برای تصاحب مشاغل کارگران اعتصابی را گرفت [۱۴].
- رئیسجمهور در صورت نیاز، میتواند از قانون شورش (Insurrection Act) برای بسیج نیروهای نظامی استفاده کند [۱۲].
۳. محدودیتهای اخلاقی و قانونی ناشی از سوگند نظامی
دیدگاههای مطرح شده درباره محدودیتهای قانونی نهادهای نظامی، به سوگند افسران و تنش بین اطاعت و قانون اساسی اشاره دارد:
- محتوای سوگند: سوگند نظامیان شامل حفظ، حمایت و دفاع از قانون اساسی و همچنین اطاعت از دستورات رئیسجمهور و افسران منصوب شده است [۲۵].
- تنش میان اطاعت و قانون اساسی: یک تنش ذاتی بین اطاعت از دستورات مقامات و تعهد به قانون اساسی وجود دارد [۲۷].
- الزام به استعفا: اگر یک سرباز حرفهای معتقد باشد که دستوری غیرقانونی، غیراخلاقی یا مغایر با قانون اساسی است، موظف است استعفا دهد [۲۵].
- انتقاد از فرماندهان بازنشسته: افرادی مانند ژنرالهای ارشدی که در زمان خدمت سیاستهایی را اجرا کردند که قلباً با آن مخالف بودند، اما برای حفظ موقعیت استعفا ندادند، مورد انتقاد شدید قرار میگیرند. این نشان میدهد که محدودیتهای اخلاقی و قانونی گاهی به دلیل ملاحظات شخصی نادیده گرفته میشوند [۲۸، ۲۹].